×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

success

im live

× man bara shad bodan .bala bordane danesh.be movafaghiat residan bara dostane biria talash khaham kard
×

آدرس وبلاگ من

success.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sig

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

طنز

اعتراف کنید ( طنز ) - khandehbazar.blogfa.com

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای �
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
.
.
.
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود � بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
.
.
.
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
.
.
.
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس ۴ � ۵ نفر شلوغو آورد بیرون  زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !
.
.
.
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده �ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
.
.
.
اعتراف می‌کنم سر فینال جام جهانی‌ تا لحظه‌ای که اسپانیا گل زد فکر می‌کردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی‌، گل هم که زد کلی‌ لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ � هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
.
.
.
یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد از مدت ها دیدم ، کلی ریش گذاشته بود
:D با خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟
گفت پدرم فوت کرده
:l گفتم تسلیت میگم
.
.
.
اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده
.
.
.
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون�بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت�.گفتم منم همینطور�.گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم

.

همین الان در قسمت نظرات اعتراف کن�زووود�می خوایم بخندیم !!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز, خنده بازار
ن : سید حامد حسینی
ت : سه شنبه بیست و سوم اسفند 1390

تا حالا دقت کردین جدید ( سری دوم ) - khandehbazar.blogfa.com

تا حالا دقت کردین وقتی نصف شب تلویزیون رو روشن می کنی ولوم تا ته زیاده  !!

 

 

تا حالا دقت کردین وقتی موبایل نو میخری هی از دستت میوفته ولی بعد از چند وقت دیگه نمیوفته !

 

 

تا حالا دقت کردین صدای دزدگیر ماشینو همه میشنون بجز خود صاحب ماشین !
{ مخصوصاً نصف شب }

 

 

تا حالا دقت کردین وقت رانندگی به محض اینکه احساس میکنیم راه رو گم کردیم ، اول اون ضبط ماشین رو کم میکنیم !

 

 

 

تا حالا دقت کردین  تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه !

 

 

تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانیا رو به هم !

 

 

تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشونو یه جاهایی قایم میکنن که اگه ده تا گروه تجسس هم بیاد نمیتونن پیداش کنن !

 

 

تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیمُ برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم !

 

 

تا حالا دقت کردین  وقتی امتحانی یک کاری انجام میدین خوب در میاد ! اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه گند کشیده میشه به همه چی !

 

 

تا حالا دقت کردین هرچی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره ، برنامه ی درحال پخش جذاب تره !

 

 

تا حالا دقت کردین ﺍﻳﻨﺎﻳﯽ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺸﻴﻨﻦ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺣﺎﺿﺮﻥ ۴۵ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻛﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻳﻤﻨﯽ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮﻥ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻠﺒﻴﻠﻜِﺸﻮ ﺟﺎ ﻧﻨﺪﺍﺯﻥ !
ﮐﻼ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺻﺒﻮﺭﯾﻦ ، خسته نباشن !

 

 

تا حالا دقت کردین ۱ ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که اگه فقط یه کم زودتر میخوندیمش ۲۰ میشدیم ؛ چه راحت بود !

 

 

 

تا حالا دقت کردین وقتی تو صف پمپِ بنزین هستین و از یک صف به صف دیگری می رین، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی می شه !

 

 

 

تا حالا دقت کردین  � موفق باشید �های استاد آخر برگه امتحان ، جواب همون � خسته نباشید � هاییه که وسط درس دادنش میگفتیم !

 

 

 

تاحالا دقت کردین ما ایرانیا از فیلمی که ۱۰ تا اسکارم گرفته میتونیم کلی سوتی بگیریم !

 

 

تا حالا دقت کردین تو حراج مغازه ها مثلا نوشته � کلیه اجناس فقط ۲۰ هزار تومان � بعد دقیقآ اون چیزی که تو انتخاب میکنی قیمتش ۴۰ هزار تومانه !!

 

 

تا حالا دقت کردین  تنها کلمه رو کیبورد کامپوتر که فارسی و انگلیسیش یکیه � S � هست !!

 

 

تا حالا دقت کردین که بعضیارو وقتی کتک میزنی میخندن ؟؟ ولی با بعضیا وقتی شوخی میکنی بخندن ناراحت میشن !



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : چهارشنبه هفدهم اسفند 1390

تا حالا دقت کردین جدید ( سری اول ) - khandehbazar.blogfa.com

تا حالا دقت کردین وقتی با شلوارک یا زیر شلواری با ماشین از خونه میزدیم بیرون همون موقع ماشین یه جاش خراب میشد و . . . !

 

 

 

 

تا حالا دقت کردین بعد درسی که پاس کردی جزوه ها و کتاب های اون درس پاره کنی چه فازی میده ولی از همه با حال تر اونه که استادی که تا دیروز تا کمر خم میشدی محله سگ بهش ندی !

 

 

 

 

تا حالا دقت کردین لذتی که در کشیدن چک هست در پاس کردن چک نیست ؟!

 

 

 

تا حالا دقت کردین لذتی که در یاد دادن فحش به بچه های کوچیک هست ، در آموزش کامپیوتر و زبان و مسائل تاریخی نیست.. انقده حال میده :) )

 

 

 

 

تا حالا دقت کردین درست وقتی شما تو بدترین شرایط قرار دارید بهترین موقعیت ها گیرتون میاد!!!

 

 

 

 

تــا حـــالا دقــــت کـــردیــــن !؟
شـــانـــــس یــــه بـــار در خــونــه آدمـــو میــــزنـــه ,
بَـــدشــــانـــســـی دســـتـــش رو از روی زنـــگـــــــ بـــر نـــمیـــداره ,
بـــدبــَـخـــتـــی هَـــم کـــه کـــلاً کـــلیــد داره . . . . . .!!!!!!

 

 

 

 

تا حالا دقت کردین کارت شارژیو که مغازه دار ۴۷۰۰ میخره و ما ۵۵۰۰ میخریم و ۴۹۰۰ شارژ میکنه بهش میگن ۵۰۰۰ تومنی!!!

 

 

 

 

تا حالا دقت کردین یه آدمایی هستن� که دلت رو واسه آدمایی که نیستن تنگ می‌کنن�!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : چهارشنبه هفدهم اسفند 1390

تلویزیون ما این روزا:


شبکه 1
خب ما طرز تهیه کاردستیمون اینه که اول این قسمت از کاغذُ تا میکنیم و...........و...........و..........خوب میبینید که ما 1 برگه رای خوشگل آماده کردیم
مجری: بله واقعا زیباست شما رای میدین که؟
بله رای دادن باید تو پوست و استخون ما باشه
مجری: پس منتظر شما هستیم پای صندوقهای رای

 


شبکه 2
شهروند گرامی (که 1 عدد داف هستند و در روزهای غیر انتخابات جز خس و خاشاک محسوب میشوند!) نظر شما راجع به انتخابات چیست؟
به نظر من همه ما باید بریم رای بدیم چون وظیفمونه و این کشوری که انقد منو آزاد گذاشته که روسریمو میتونم چند سانت بدم عقب چرا من نرم رای ندم؟
مجری: واقعا که هیچ کشوری مثل ما دخترا انقد روسریاشونو نمیدن عقب پس رای میدهیم به خاطر آزادیمون

 خنده بازار


شبکه 3
با پخش مستقیم فوتبال در خدمت شما هستیم و بعد مدتها داریم 1 بازی از انگلیس نشون میدیم و صحنه هاشم نمیگیریم و امیدواریم همه شما برای رای دادن بیایید

 


شبکه 4
در خدمت دکتر .... هستیم و مطب این دکتر تا 13 اسفند همه رو به صورت رایگان مداوا میکنه

 


شبکه 5
جووووووووووووون مادرتون بیاید رای بدید انقد کانال عوض نکنید!

 


شبکه 6
اخبار هواشناسی: هوای امروز واسه رای دادن عالیییییییییه

 بهترین مطالب طنز


شبکه 7
در خدمت گروه متالیکا هستیم و قراره واسمون زنده اجرا کنند امید هست که رای بدید
راستی شما رای میدید دیگه جناب جِیمز؟!

 


شبکه قرآن
ترجمه این آیه از قرآن اینه که بیاید رای بدید

 


شبکه مستند
این شهر ایران صنایع دستی جالبی داره  هموطن عزیز میدونم که روستای شما حتی آب و برق هم نداره ولی شما که انقد صنایع دستی قشنگی دارید میاید رای بدید دیگه؟
حتما، وظیفمه نوکرتونم هستم

 


شبکه نمایش
(پخش فیلم god father بدون سانسور!)
آل پاچینو: برو به تمام سیسیلیها دستور بده تو رای گیری شرکت کنند!




:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه یازدهم اسفند 1390

Sargarmi98.ir ZedHaaal1 ضدحال های باحال / طنز

ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن!

ضدحال یعنی درس رو با نمره ۹.۷۵ افتادن!

ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه ۹۰! �

 

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!
ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!
ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!
ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف تون تموم کرده باشن!
ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!
ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ��. تومن!
ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !
ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه!
ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد!
ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵!

ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه۱۰
ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق!
ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن!
ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای���مامان بیاد تو!
ضدحال یعنی نفر ۱۱کنکور شدن!

خنده بازار

ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف!

ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند!
ضدحال یعنی فیلم ژاپنی!
ضدحال یعنی عشق یه طرفه!
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد!
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن!
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن!
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه!
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خدکارت تموم بشه!
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه!
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی!
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی!
ضدحال یعنی درس رو بلد نباشی و پنج دقیقه مونده به زنگ تفریح استاد اسمتو صدا کنه!
ضدحال یعنی یک قدمی خط پایان مسابقه دو به زمین بیفتی و آخر بشی!
ضدحال یعنی روز آخر خدمت سربازی اضافه خدمت بخوری!
ضدحال یعنی سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه یازدهم اسفند 1390

امروز ظهر یکی از همکارام که خیلی مذهبی حالش بد شد ، بردمش اورژانش بیمارستان بغل محل کارم � بعد رفتیم پیش دکتر اورژانس و دکتر معاینه ش کرد و یه سری دارو تجویز کرد با ۲ تا آمپول...
منم رفتم دارو هاشو گرفتم و با هم رفتیم تزریقات تا آمپولاش رو بزنه
آقا رفتیم تزریقات دیدم یه خانم پرستار فقط هست و به همکارم گفت برو آماده شو تا من بیام
همکارم گفت خانم آمپول زن مرد نیستش ؟
پرستار خندش گرفت و گفت الان نه متاسفانه
همکارم برگشت بهم گفت بریم ، بعدا میام آمپولم رو میزنم
گفتم خل شدیاااااااااا �.سوسول بازی و بزار کنار و با زور بردمش تو اتاق و رو تخت خوابوندمش
رفتم بیرون و خانم پرستار رفت تو �شنیدم دوستم بهش گفت خانم پرستار ، میشه چشاتون رو ببندین و آمپول بزنید
من :
میخواستم بگم خانم پرستار میشه از رو لباس زیر بزنید براش
پرستار هم برگشت گفت : واااااااااااااااا مگه میشه آقا ..باید ببینم چی کار دارم میکنم دیگه �میخوای تو چشات رو ببند من آمپول میزنم
همکارمم گفت آااااااااااااا راست میگیاااا �باشه بستم
من :
باز کنم خانم پرستار تموم شد ؟
آره باز کن ، تموم شد
من :
همکار اسکل ما داریم این
گرفتار شدیم به خداااااااااااااااا


**********

یکی از علایق و سرگرمی های بابای من وقتی بچه بودم و دبستان می رفتم این بود که ورمیداشت تو پاک کن من ، نوک اتد (نوک مدادی) فرو می کرد بعد وقتی من میخواستم دفترمو پاک کنم ، دفترم خط خطی میشد منم حرص میخوردم که چرا من میخوام دفترمو پاک کنم باز خط خطی میشه؟؟؟

بابام قـــــــــــش می کرد از خنده
بابای کودک آزاااااااااااااره من داشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گرفتاااااااااااااااار بودیم به خداااا
مامانم دوچرخه کورسیم که تنها مشکلش این بود که یه چرخ نداشت و رو داده به این کهنه رویی هاااا �جاش ۲ تا جوجه ماشینی زرد و بنفش گرفته
گرفتااااااار شدیم به خدااا


************


ساعت ۳ صبح بود دیدم صدای پا میاد بعد چند ثانیه برق روشن شد اولش گرخیدم فکر کردم دزد اومده، چشامو باز کردم دیدم داداشمه!!!

تو خواب و بیداری گفتم چته؟؟؟ حس برادریت گل کرده ۳ صبح؟؟؟
برگشته میگه: نه بابا فردا خز پارتی داریم دنبال یه سری آهنگ خز میگردم ، گفتم بیام لپ تاپ تورو بردارم چون تو همیشه آهنگ خز گوش میدی
من:
گرفتااااااااااااااااار شدیم به خداااااااااااا

بهترین مطالب طنز

*********


مامانم با حالت شاکی اومده میگه : اه من می خواستم امروز رژیم بگیرم تو نذاشتی�

من:وااا�.مامان به من چه؟
مامانم:بهت گفتم برنج می خوری گفتی نه مجبور شدم خودم بشینم همشو بخورم�.
من :
گرفتااااااااااااااااار شدیم به خداااااااااااا


************                                         خنده بازار


دختر داییم و شوهرش و دختر ۸ سالش سپیده اومده بودن خونمون � بعد میخواستن با مامانم اینا برن خرید �

دختر داییم بهم گفت مصی جون �مشکلی نیست تا وقتی ما میایم سپیده پیشت بمونه �بیرون اذیت میکنه �!
گفتم نه بابا �چه مشکلی �
یهو سپیده داااااد زد �ماماااااااااااااااان ..من و با این یه جا تنها نمیمونم �!! اگه میخواین مصی هم با خودتون ببرید ..!!!
من :
گرفتاااااااار شدیم به خداااا



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : جمعه پنجم اسفند 1390

همیشه اول ترم تا هرکیُ میبینی می پرسه چند واحد داری
آرزو به دل موندیم یه بار۱۷ به بالا شه معدلمونُ۲۴ تا واحد برداریمُ بگیم ۲۴تا بگن اااااااااه دمت گرم بابا معدل الف ،
خلاصه بعد عمری دانشگاه رفتن معدلمون ترم پیش بالا ۱۷ شدُ� اما چه سود که ترم آخرِ کلا مونده ۱۳ واحد،دیگه پُز که نمیشه داد هیچی، حالا این چند روزِ هر کی میخوره به پُستِ ما میپرسه چند تا داری این ترم ؟ تا میگم ۱۳ تا هــــــــــِـــــر هــــــــــــــِر میخنده میگه : مشروط شدی�؟ گرفتـــــــــــار شدیم به خدااااا

*******


برادر زادم اومده میگه عمو
گفتم جون عمو
میتونی بهم املا بگی � مامان یکم کار داره
گفتم چشم عزیزم ، کتابت و میاری ؟
گفت باااااااشه
کتابش و آورد و ما هم شروع کردیم به املا گفتن
وقتی که تموم شد ، نگاه کردم دفترش رو دیدم ۱ دونه غلط داره � دادم بهش ۱۹
دفتر رو ازم گرفت و با عصبانیت گفت : عمووووووووووووی آدم ۱۹ رو ۲۰ نمیده ، دیگه از خانممون چه انتظاری میره
گفتم خب عزیزم ، اینجا ۱۹ بگیری ایرادی نداره � یکم دقت کن ، سر کلاس ۲۰ میشی
عمووووی بد جنس �فک میکنی خبر ندارم ..خودت تمام دانشگااااات رو بهت نمره دادن تا تمومش کردی

***********


یه رفیق دارم که دو هفته است با یه دختر دوست شده ،
بعد امروز من ورفیقم و دوست دخترش بیرون بودیم که دوست دخترش بر گشت بهش گفته چرا ۵ سال پیش دوسم نداشتی �؟
دوستم جواب داده آخه ما همش ۲ هفته است با هم دوستیم عزیزم
دخترِ گفت نمیخواااااااااااااااااااااام چرا دوسم نداشتی؟
رفیقم گفت: خب عزیز من ، اون وقت اصلا نمیشناختمت که
دخترِ گفت الااااااااااان که میشناسی .... الان هم باید اندازه ۵ سال پیش دوسم داشته باشی
من :
رفیقم گفت باشه عزیزم �اصلا اندازه 10سال پیش دوست دااارم �خوبه
دوست دخترش جواب داد برووووووووو دروغ گوووووووو�اصلا ۱۰ سال پیش فقط باهاش میشاشیدی.... اصلا میدونستی دختر چیه ؟! جنس مخالف چیه ؟
من :
رفیقم :
گرفتاااااااااااار شده به خدا

گرفتااااااااااار شدیم به خداااااااااا


*********


پس فردا کنکورِ ارشد دارم . یکی از همکلاسیام اومده تو چت داریم راجع بهش حرف میزنیم. میگه حالا آمــــــــــاده ای واسه امتحان ؟؟؟؟ میگم اِی بگی نگی � تا حدودی
برگشت گفت من یه راهِ خوب سراغ دارم واسه جواب دادن به تمـــــامِ سوالا
منم خوشاااااااااااااااااال .............. گفتم خب حالا چی هست این راهی که میگی ؟؟؟؟
یه مورچه با خودت ببر سرِ جلسه ، هرجا که مورچهه رفت تو هم همونجا رو علامت بزن
من :
یعــــــــــــــــــــــــــــنیا هر چی معیوبِ مغزیه ریخته پیرامونِ ما

گرفتاااااااار شدیم به خدااااااا

ادامه دارد........



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه چهارم اسفند 1390

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت ! ( طنز ) - www.SMSFA.org

 

قانون صف : اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

 

قانون تلفن : اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود .

 

قانون تعمیر : بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد .

 

قانون کارگاه : اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید .

 

قانون معذوریت : اگربهانهتان پیش رئیس برای دیر آمدن، پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.

 

قانون حمام : وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

 

قانون روبرو شدن : احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.

 

قانون نتیجه : وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.

 

قانون بیومکانیک : نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

 

قانون تئاتر : کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند.

 

قانون قهوه : قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : سه شنبه دوم اسفند 1390

تو تلویزیون ۲ ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنند! آخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده آدرس جیمیل میده!

.

.

.

مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم!
.

.

.

توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن!
.

.

.

رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن!

.

.

.

.

خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه!
.

.

.

یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!

.

.

.

رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده، چه کار کنم؟ میگه صدای ضبط رو زیاد کن!
.

.

.

قیمت نون سنگک با ویندوز ۷ ، یکیه!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : دوشنبه بیست و چهارم بهمن 1390

* یه خانومی تو فامیلمون هست خدای سوتیه.یه روز تو ماشین بودیم

یه دفعه گفت:
بچه ها نگاه اون ماشین سبزه �.
کدوم ؟کدوم؟�
همون سبز پروفسوریه دیگه
اینقدر خندیدیم که نفسمون بند اومده بود



* چند سال پیش با مامانم و چند نفر دیگه رفته بودیم تشییع جنازه خسرو شکیبایی�.بعد مراسم که تو تالار وحدت بود داشتیم میومدیم بیروون که پرویز پرستویی از بغلمون رد شد مامانم یهو برگشت گفت eeeeeeeeeee خسرو شکیبایی�.بیچاره همینجووری برگشت نگاموون کرد�کم مونده بود بگه اصلا میدونین چرا اومدین اینجا�



* نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم

داییم میوه از �ی� نوشته یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست.



* چند روز پیش کلاس فیزیک بودیم وسطای کلاس معلم گفت سرعت چند بوده منم فکرکردم میگه ساعت چنده ،وقتی کلاس ساکت بود من گفتم ۲۰ دقیقه به هفت

کل کلاس برگشتن منو نگاه کردن، بیچاره معلم هنگ کرده بود :

خنده بازار


* ترم اول دانشگاه یه روز کارتمو جا گذاشتم مامور جلوی در گفت خانوم کارتتون؟ گفتم:من کارتمو جا گذاشتمو الانم یه کلاس مهم دارم اگه بشه اجازه بدین برم داخل!گفت :اینجوری که نمیشه یه کارت کتابخونه ای چیزی که نشون بده شما مال اینجایی! منم بعد از کلی فکر گفتم : من هیچکدومه اینا رو ندارم آخه من نوام!!




* یه بار با بچه ها رفته بودیم مسافرت بعد نصف شب خوابم نمیبرد اومدم یه چنتا اس ام اس به دوستام بدم نصفه شبی بد خوابشون کنم یهو اس ام اس اب خوردی افتابه رو کجا گذاشتیو واسه بابام فرستادم تا اومدم گوشیو خاموش کنم که نره دیدم رفت بعد ۶٫۵ صبح دیدم یریز داره گوشیم زنگ میخوره منم تو خواب بیداری یهو دیدم شماره بابامه سریع گوشیو برداشتم دیدم بابام داره میگه دلم نیومد بزارم تشنه بخوابی بیدارت کردم بگم افتابه رو کجا گذاشتم :دی






* ما دانشجوی محیط زیست هستیم. تو کلاسمون دختری بود که خیلی شر بود و توی کلاس ها اینقدر تیکه می انداخت که همه ما از خنده ریسه می رفتیم�

یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت.
استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و اون دختر یک کنفرانس ۵ دقیقه ای ارائه داد و استاد به اون دختر گفت به من بگو این چه حیوونیه؟ قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد. این دوست ما جواب داد من نمی تونم بگم چه حیوونیه باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم.
استاد اخم کرد و گفت: نخیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه
دانشجو گفت: نمی دونم �و رفت نشست
استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟
اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت خودتون ببینید اسمم چیه

بهترین مطالب خنده دار

- شناسنامت رو بیار تمدید اعتبار بزن
- بابام داره میره کربلا -واجب یا عمره !!؟
- هر اونس طلا ۱۲۱۰ اونسه
- رفتیم فرودگاه سوار قطار شدیم رفتیم مشهد
کنترل نامحدود ! (کنترل نا محسوس
- خدا دعا کن که من یاد بگیرم !
عکسش رو توی روزنامه نوشته بود !(چاپ کرده بود
- سوال : شماره کفشت چنده ؟ جواب : لارجم
- این ۲تا سی دی رو بگیر از روش ۲تا پرینت بگیر ! (کپی
- گلها رو جلوی نور مستقیم کولر نذاریم
- دسته عکسه جمعی=عکسه دست جمعی
- از دروازه بان گرفتنش معلومه چه توپیه ! (از توپ گرفتنش معلومه چه دروازه بانیه
قیست قلبی !( ایست قلبی
- مفت یابل اباد ! ( مبل یافت اباد
کارت سوختمند هوش ! ( کارت هوشمند سوخت
- چولیس راه پالوس ! ( پلیس راه چالوس - مده و مکینه ! (مکه و مدینه)
- حرف به گوشش نده ! ( گوش به حرفش نده
- رفتم تو خونه ، اصلا فکرشو نمیکرم ، سگ به اون کوچیکی یهو گفت �پارس�
- علی جون یه زحمت بکش اون پنجره رو کم کن
- راستی بچه ات چند سالشه ؟ � شش و نیم سالشه
- از استخر اومدیم بیرون از سرما داشتیم میترسیدیم ! (میلرزیدیم !
- توی ماشین در حال رانندگی : �خیلی تشنمه ، بزن کنار یکم آبسردکن بخوریم
- رضا جون ضبط رو روشن کن ببینیم رادیو چی میگه
- من خیلی شعر بلدم ، اگه راست میگی بیا با هم مشاجره کنیم ! ( مشاعره !



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه شانزدهم بهمن 1390

مکان: زمین ورزش پارک


زمان: ساعت ۱۲ ظهر


- خوانندگان عزیز، صدای ما را از زمین ورزش پارک می شنوید، اینجا در این لحظه حتی یک قو هم پر نمی زند، چه برسد به آدمیزاد، آن هم بانوی ورزشکار! 




زمان: ساعت ۲:۱۷ بعد از ظهر


- بله خوانندگان عزیز، دوتا جوان (دختر و پسر) کنار پیست نشسته اند و مطمئنا دارند در مورد ورزش بانوان صحبت می کنند. خوب است نزدیک تر بروم، تا مصاحبه ای با آنها داشته باشیم�


نمی دانم چرا تا من را دیدند پا به فرار گذاشتند؟!


هر چقدر هم که داد زدم �وایسا، وایسا کارِت دارم، من خبرنگارِ بی آزارم، کارِت ندارم�، فایده ای نداشت که نداشت! 

خنده بازار
 

زمان: ساعت ۴:۲۶ بعدازظهر


- در این لحظه و در گرمای نمی دانم چند درجه سانتیگراد، که خر تب می کند، بنده همچنان منتظر سوژه نسبتا جذابی برای مصاحبه و تهیه خبر می گردم.


 


زمان: ساعت ۵:۱ بعدازظهر


- خرررررررررررر، پفففففففففف 


 

زمان: ساعت ۶ بعدازظهر


�داداش، جناب، با شما هستم، بیدار شو، جنس منس چیزی توی بساطت هست؟!!� 


 

زمان: ساعت ۷:۴۸ شب الی بوق سگ


-خوانندگان عزیز، صدای ما را از همان جای قبلی می شنوید. چه غوغایی بپا شده اینجا. هر لحظه بر تعداد ورزشکاران، به خصوص بانوان ورزشکار و تماشاگران افزوده می شود. قصد دارم مصاحبه ای را با تنی چند از حاضرین داشته باشم. با ما باشید� 




- عذر می خواهم خانم، هدف شما از حضور در اینجا چیه؟


- ببخشید، من مصاحبه نمی کنم. 



- دختر خانم، شما چند وقت است که برای ورزش کردن به پارک می آیید؟


-برو کنار تا نخوردم بهت� (گرومب، بومب، دیش) آخ سرم� 

بهترین مطالب خنده دار


- دختر کوچولو، هدف و انگیزه ات از ورزش چیه عموجان؟


- بابااااا، بابایی این آقا خبرنگاره به من فحش داد.


- اوهوی یارو می خوای همینجا گلوله ات کنم، بدهم بچه ها باهات وسطی بازی کنند؟ هان؟ 




بله خوانندگان عزیز، جای شما اینجا واقعاً خالی است. اصلاً نمی توانید تصور کنید اینجا چه خبر شده. دختر و پسر، زن و مرد، پیر و جوان، همه و همه توی یک وجب جا بدون اینکه حتی ذره ای با هم تماس پیدا کنند، به انجام حرکات ورزشی و حرکات موزون می پردازند.


بله، حالا یک عده از جوانان این مرز و بوم که با حالت خاصی در گوشه زمین ورزش نشسته اند یکصدا فریاد می زنند: �این کمره یا��


واااااای اصلاً باورم نمی شود، هیچکس حتی سر سوزنی هم به دیگری متلک نمی اندازد. اگر کمی گوشتان را تیز کنید، می توانید انواع مختلف شماره موبایل را که در حین ورزش، بین جوانان رد و بدل می شود را بشنوید. از اعتباری و موقت گرفته تا دائم و ایران چل!


اینجا یک محیط ۱۲۰% ورزشی فرهنگی است. اینجا چیزی که بیش از همه چیز توجه آدم را به خودش جلب می کند، حضور تماشاگران با ایمان و صد البته چشم پاک است. 



- آقا ببخشید، نظرتان را در مورد ورزش بانوان برای ما می فرمایید؟


- نظرم! در مورد کدام یکی؟ مانتو سبزه با مانتو صورتیه؟ 



نوبتی هم که باشه، نوبت می رسد به بزرگترها� 




- آقا، شما با این سن و سال اینجا چکار می کنید؟


- اولا کدوم سن و سال؟ ثانیا مگه ما دل نداریم؟ در مجموع ورزش به ویژه ورزش بانوان چیز خوبی است. من هر وقت حوصله ام سر می رود می آیم اینجا چشم چرانی! ببخشید منظورم تماشا بود. آدم احساس جوانی می کند. 


 
- حاج خانم شما صحبتی در این مورد ندارید؟


- چی بگم ننه؟! والا دوره آخرالزمان شده. من نمی دونم این زنها چرا اینقدر بی حیا شده اند؟! پدر و مادر و شوهر اینا کجا هستند؟ چرا نمی آیند اینها را از بین این همه پسر و مرد نامحرم جمع کنند؟ زمان ما که از این خبرها نبود. دختر اجازه نداشت جیک بزند، چه برسد به اینکه، استغفرالله� 



-خوانندگان عزیز، از اتاق فرمان به من اشاره می کنند که زمان ما به پایان رسیده.


تا برنامه بعد و گزارش بعدی خدانگهدار.



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه بیست و پنجم دی 1390

در راستای اعلان بخشنامه‌ای‌ به بوتیک‌ها با مضمون:

نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکن‌ها باید بدون سر باشند و برجستگی‌های بدنشان
معلوم نباشد..

*بخش‌نامه به میوه‌فروشی‌ها*

نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است

آویختن موز در مقابل مغازه ممنوع است و روی لیموهای درشت و آبدارحتما باید با پارچه ضخیم و

گشاد پوشانده شود

خیار تنها با ارائه‌ی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود

خیره شدن به هلو ممنوع است

در پایان برنامه 5 ساله دوم میوه فروشی ها باید زنانه و مردانه شوند. خیار، بادمجان،موز و تمام درازی

های دیگر فقط به آقایان فروخته خواهد شد .کیوی نیز استثنا فقط به آقایان عرضه خواهد شد. لیمو،

طالبی، هلو(لعنت اله) و دیگر گردالی ها فقط به بانوان فروخته می شود

مبارزه با کاشت، برداشت و توزیع مخفیانه خیار چنبر(نعوذ باله) به عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر است !



*بخش‌نامه به دوچرخه‌سازی‌ها*

باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است .

باد کردن توپ با دهان توسط زنان از اهم جرایم محسوب می شود !




*بخش‌نامه به راه آهن*


ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است

تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود .آنهم فقط یکبار در صورت

تکرار لکوموتیو ران به 60 ضربه شلاق محکوم می شود


*بخش‌نامه به فرودگاه‌ها*

در لحظه‌ی شروع پرواز نباید نوک هواپیما بلند شود !



*بخش‌نامه لوله کشی*


استفاده از اتصالات نری و مادگی در کنار هم ممنوع است، حتی الامکان فقط از اتصالات نری استفاده

شود، در صورت لزوم به استفاده از اتصالات مادگی، پوشاندن اتصال با دولایه قیر و گونی الزامی

است.

استفاده از اتصال پستانک و اتصالات ممه ای در هیچ صورت مجاز نبوده و با متخلفین برخورد جدی

خواهد شد.

در حمام و دستشویی ها، بجای شیر مخلوط، از دو شیر مجزا با فاصله حداقل 30 سانت از هم استفاده

گردد.

در کلیه عملیات تاسیساتی از آچار شلاقی بجای آچار فرانسه استفاده شود.


*بخش‌نامه به دامداری ها*

نگه داری دام های نر و ماده در یک طویله ممنوع است.

دوشیدن گاو ها فقط باید توسط کارگران زن صورت پذیرد.

هیچ ماده گاوی حق شیر دادن به گوساله های بالای 17 ماه را ندارد.

خرید، فروش، تولید و نگهداری قاطر تخلف محسوب و با متخلفین برخورد خواهد شد، در صورت تولد

قاطر، تحویل قاطر به همراه اسب و خر متخلف به مقامات ذیربط الزامی است.



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه بیست و دوم دی 1390

*دقیقا اون زمان که راننده تاکسی می خواد سبقت بگیره حتما یه مسافر هست که بگه: آقا پیاده می شم!

*هشتاد درصد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای!

*اگر بلیت نداشته باشی پول خرد هم نداری. وقتی پول خرد داری که بلیت هم داری.

*اونی که بیشتر از همه دوستش داری، عاشق اونی میشه که بیشتر از همه ازش تنفر داری!

خنده بازار


*کافیه یه بار تو کلاس، خونه یا مهمونی عطسه کنی تا ۶ قرن بعد هرکی مریض میشه و تورو می بینه میگه من از تو گرفتم!

*وقت نوبت ما میشه نون بگیریم همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره!

*واژه های �جون مادرت!� دقیقا وقتی از دهنت می پرن که طرف مقابلت مادرش رو از دست داده.

*هر وقت می خوای انگلیسی تایپ کنی کیبورد رو فارسیه و وقتی میفهمی که جمله رو تا آخر تایپ کردی!

*همیشه وقتی می خوای �ست� بپوشی، یه تیکش تو رخت چرکاست!

*پریدن فیوز برق با حساسیت مسابقه فوتبال رابطه مستقیم داره!


*هروقت همه چیز زندگیت سرجاشه، یه چیزی رو جای اشتباه گذاشتی که بعدا صداش درمیاد!

*همیشه هوس همون غذایی رو می کنی که تو یخچال نیست.

*میزان سنگ توی غذا با دندان های خراب و سست رابطه مستقیم دارد.

*هر وقت میای در کنسرو ماهی رو باز کنی حلقه اش کنده می شه!

*اگر تو یه اتوبوس پنجاه تا از بهترین نوع صندلی وجود داشته باشه، همیشه اون داغون داغونه سهم تو میشه!

بهترين مطالب طنز


*اینترنت همیشه پرسرعت کار میکنه مگر اینکه شما کار مهم و واجبی داشته باشید!

*همیشه ۹۹ درصد اول سریع دانلود میشه، یک درصد آخر قطع میشه!!!

*فاصله شما با گیت سالن پرواز رابطه مستقیم داره با وزن باری که حمل می کنید و رابطه عکس داره با زمان باقی مانده تا پرواز!

*دقیقا وقتی داری با بابت راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی، تلویزیون یه برنامه پخش می کنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین!

*وقتی تزریقاتی ازت پرسید کی پنی سلین زدی فرقی نمی کنه که بگی ۶ سال، ۶ ماه، یا حتی ۶ ثانیه پیش، چون اون هوس کرده ازت تست بگیره و تو بیشتر درد بکشی!


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: قوانين مورفي
ن : سید حامد حسینی
ت : چهارشنبه بیست و یکم دی 1390

يعنی دم اونایی گرم که لهجه های محلی خودشون و حفظ میکنن


دیشب به دخترم گفتم برو سرکن رو وََردار بیار �!! دخترم گفت : چی بابا�؟
سَرکُن�؟ گفتم بعله �.! بدو بابا�! دخترم گفت سَرکُن چیه دیگه �.! رو
به مادرش کردم گفتم هنوز این بچه نمدنه سَرکُن چیه�؟ خانومم گفت سَرکُن
چیه�؟ اقا کاردم میزدی خونم نمیومد�. مداد رو برداشتم گفتم سَرکُن همون
چیزیه که این لامصبه باهاش سر مُکنَن �.! یه دفه دخترم و مادرش با هم گفتن
اها�.منظورت تراشه�.!!
/


این دختر کوچیکه عین اینایی که از سال قحط درامدن همچی تند تند شکلات مخورد که
ماخاست خِفه بره�.! دور دهنش و لباساشم حسابی کثیف کرده بود�بهش مگم تو
چقدر لِمَشتی چلاس�.؟! برو دم دهنته مامانت بشوره اَلفش رفته�.! مگه اَلفش
چیه�؟ لِمَشت چیه�؟ چلاس چیه�؟ گفتم لاالله الا الله�. خانوم دست و
صورت این بچه رو بشور اَلِفش شده �! خانوم اومده بیرون میگه اَلِفش چیه� ؟
بگو نوچ شده �..نوچ�.!!
/
مطالب طنز
حالا خوبه که مو مشهدی غلیظ صحبت نِمُکنم اگه نه که دیگه هیچی �.اگه ماخاست
به گردنبند بگم ( خِفتی ) و به النگو بگم (چوری ) که زنم موره سه طلاقه مِکِرد
دیگه �.! حالا زن ما که تهرونیه ایرادی بهش نیست اما خیلی ازی زن و دخترای
مشهدی توی حرف زدنشا مخصوصا�مخصوصا� با جنس مخالف اصرار دارن که تهرونی
صحبت کنن�!! همچی صداشاره نازک مُکنن ارررره��.. اررره مُکنن که انگار
تخمشاره تو ناف تهرون کاشتن�! خدا نکنه که دوتا کلمه خارجی هم یاد بگیرن�.
خدا رو بنده نیستن دیگه �.هی اوکی اوکی مکنن و مگن ای وای دپرس شدم�.!
البته خیلی ازینا فقط اره اره گفتن و من من کردن رو یاد گرفتن والا همیشه بند
رو اب میدن و افتضاح به بار میارن تو صحبت کردن�.! دختره میبینی تا دیروز
خانه باباش فقط چای جوشیده مخورده با گل گاوزبون�..!! حرفم که ماخاسته بزنه
خِلاش اویزون بوده مگفته سِله به چُخت دِلنگونه �.!! حالا خودشه عین چُوله
غِزَک درست کرده مگه من فقط مِسکافه مُخورَم یا قهوه فرانسوی باشیر�!! اولا
که جوُنُمَرگ رفته مِسکافه نیست و نسکافه درسته�!! بعدشم که توکه تا دیروز
اِشکنه تخم مرغ مُخوردی با ابگوشت مَرزه حالا تا نومزدت مگه چی مُخوری مِگی وای
من خیلی هوس پیتزای پپرونی کِردُم �؟!
/
خنده بازار

مو نِمُگم پیتزا و نسکافه و قهوه بَده بُخدا�.! مو مُگم اینا کلاس نیست�!
مو مُگم خودت باش دختر جان�.! اگه دلت سیراب شیردون مِخه با شوهرت برو فلکه
دروازه قوچون�.یا اگه هوس دوسیخ جیگر کردی برو فلکه صاحب الزمان�.! بشقاب
داغ و ذرت مکزیکی و چیز برگر اگه دوست ندری بزور نخور بگو به به �..!!
مو که مِدنُم همه ای حرفا کشکه�مو که مِدنُم تا چند سال دیگه هیشکی به گنجشک
نِمِگه چُغُک �به مارمولک نِمگه کِلپاسه�! مو که مِدنم دیگه هیشکی نمگه جُل
جُل نکن�! مِس مِس نکن�.! سُرسُر نکن�.! کُخ نریز�.! مو که مِدنم (
کِله وَنگ ) و( اوشتولی ) و( چُسماره ) و( سَقه سِنده بُر) همه از یاد
مِره�.!! مو که مِدنم لهجه مَشَدی بر باد مِره�.! ولی مُوره اگه بوکوشَنَم
به( اَلفش ) نِمُگم ( نوچ )�.!! به( سَرکن) نِمُگم تراش�.!! حالا زنم مِخه
بره خانه باباش بره ( جان مادرت نرو�.!! )�. مو مَشهدیم اقاجان�.
مشهدی�. مشهدی�.!!

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه هجدهم دی 1390

-رشته تغذیه:

رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده. آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند. در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این
رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند! ضمناً
دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های
علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است! از جمله
دروس این رشته: هات داگ-۱ هات داگ۲ � سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و�.
میباشد! از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.

۲-مهندسی راه و ساختمان:

عمله سابق- دیگه فقط مونده بود کارگر ساختمانی رو دانشگاه ها بدند بیرون که خوشبختانه این امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ایرانی
محقق شد و ما از این به بعد کارگر هم از دانشگاه میاریم! روزی رو تصور
کنید که از صبح وانت های شهرداری جولوی دانشکده فنی توقف میکنند و بچه های
راه و ساختمان رو میبرند سر ساختمان! در این رشته معیار بهترین دانشجو
برای دانشجویانی است
که بیشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند. دروس این رشته عبارتند
از: بیل مقدماتی؟ بیلچه- روش های چیدن تیرآهن- فرمولاسیون درست کردن سیمان
و ��.

۳-رشته ادبیات:

گیج ترین و گلابی ترین دانشجوهای ایران در این رشته تحصیل میکنند
(توصیه میکنم اگر یه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش برید دانشکده ادبیات!)
از جمله بزرگترین دانشمندان این رشته حافظ و سعدی و عارف قزوینی و ایرج
میرزا! بوده اند که حتی تحصیلات دبیرستانی هم ندارند (علمی که بزرگانش
سواد درست حسابی ندارند دیگه معلومه چی میشه�.!) از ابهامات بزرگ این رشته
این نکته میباشد که انوری بالاخره شاعر قرن پنجم است یا نهم! فارغ
التحصیلان این رشته میتوانند به عنوان مصطفی رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس این رشته: زندگی نامه و آثار حافظ- زندگی نامه و آثار سعدی- زندگی نامه و آثارنظامی- زندگی و آثار فرخی سیستانی و یزدی و شمالی و بلوچی و�..!

۴-رشته مهندسی صنایع:

رشته ای که فقط اسمش مهندسی صنایع می باشد و گرنه دانشجویان این رشته مهندسی صنایع دستی هم بلد نیستند چه برسه�. تا به امروز شخص قابل
ذکری در این رشته مشغول به تحصیل نبوده و شاید معروفترین دانشمند این رشته
امیر حجوانی باشد که با رتبه ۴۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ مشغول تحصیل در رشته مهندسی صنایع می باشد!

۵-رشته مهندسی کامپیوتر (بخونید مهندسی رایانه):

خدا پدر مادر مخترع کامپیوتر رو
بیامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهای این مملکت به نصف تقلیل
پیدا میکرد.ا ین روزا دیگه عادی ترین جمله ای که از یک دانشجو شنیده میشود
این است: کام میخونم! نکته جالب در مورد این رشته تفکیک آن به دو گرایش
نرم افزار و سخت افزار میباشد که دانشجویانی که
تبحر خاصی در زمینه Fifa2006 و Max.p و �. دارند وارد گرایش نرم افزار و
کسانی که میتوانند با انگشست شصت پایشان دکمه Power کامپیوتر را بزنند
وارد گرایش سخت افزار میکنند. فارغ التحصیلان این رشته حوالی خیابان
جمهوری مشغول فروختن CD میباشند! از دروس این رشته: بیل گیتس شناسی ۱؟ سی دی مقدماتی- تفاوت Monitor و TV و�.

۶-رشته پرستاری:

رشته ای که یک دنیا حرف و حدیث پشت سرشه! ولی یکی از اساسی ترین رشته های دانشگاهی می باشد که اگه نبود اونوقت دانشگاه تبدیل به مکانی بی روح میشد (تصور کنید اونوقت کیا مثل سگ پا میدادند؟ کیا��!) رشته ای که به معنای واقعی کلمه بیگاری می
باشد (صبح ساعت ۶ باید با خرج خودشون به بیمارستان های عمومی برند و شیفت
وایسن و عصر هم تا ساعت ۸ شب در دانشگاه کلاس دارن!!!) چندی پیش هدیه تهرانی به عنوان پرستار نمونه انتخاب شد! از دروس این رشته عبارتند از: راه و روش
هیجان بخشی به بیمار- لطافت عملی؟ سوند۱- فشار ۲- جیگر ۳ و �

۷-داروسازی:

نفس-زندگی-بهترین رشته دانشگاهی.
رشته ای که هیچ نقطه ضعفی ندارد. تنها نکته منفی این رشته دانشجویانش
میباشند که از سال سوم به خاطر آشنایی با انواع داروهای نئشه آور مشغول
پاک کردن شیشه های فضا پیما میباشند!!! (البته دختراشم خدایی آخر ضد حالن!) کسانی که در این رشته تحصیل میکنند
همشون از بزرگان جامعه هستند! تنها رشته ای که هنوز خز نشده و اون به این
دلیل می باشد که هرکسی رو توش راه نمیدن و فقط آدم باحال ها رو راه میدن
(پسراشو میگم!) از دروس این رشته: فارمالوژی- فارماتو گرافی- فارماسی-
فارما توپیک- شیمی!

میخواستم حال
بروبچ رشته های دندان و ریاضی محض و مهندسی هوا فضا رو هم بگیرم که
سردمداران این رشته واسم سیبیل گرو گذاشتند که اذیتشون نکنم و اینا



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : شنبه سوم دی 1390

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم
گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!! ـ



بچه بودم از خواب که بیدار میشودم چشمام که قی‌ میکرد از مامانم می‌پرسیدم چرا
چشمام صبح که از خواب پا میشم توش آشغاله؟ مامانم که خودش دلیلشو نمیدونست بهم
میگفت پسرم چون روزا شیطونی میکنی‌ شبا شیطون میاد پی‌ پی‌ می‌کنه تو چشات منم
یک شب تا صبح بیدار موندم تا ببینم شیطون کی‌ میاد برینه تو چشمام.... اسکل
بودم :دی





اعتراف می‌کنم یه روز صبح جمعه بابام اومد بالا سرم منو بیدار کنه که برم نون
بخرم منم خوابم سنگین بود ۲ بار صدام کرد بیدار نشدم بار سوم با پاش زد تو پشتم
گفت سیا توله سگ پاشو برو نون بگیر منم فکر کردم داداشم هست گفتم *ونی خودت
پاشو برو بگیر....... و من خیلی‌ خجالت کشیدم





اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم بود
همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم از یه تخم مرغ خام آورده بودم که
بزنم بخندیم! این اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به
تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا رو لباس
معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه
خلاصه از ته کلاس 4 5 نفر شلوغو آورد بیرون مثل سگ زدشون ولی نگفتن کار من بود
! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر
کوچه گرفتن مث سگ زدنم





اعتراف ميكنم تموم سالهاي بچگيم فكر ميكردم مامان بابام منو تو حرم_مشهد پيدا
كردن چون اولين عكسي كه از خودم دارم بغل مامانم جلو حرمه





اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش میکردم تا
کارتون تموم نشه و بعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن
کردی کارتون تموم شد





در اقدامی شجاعانه اعتراف می کنم که از درس تنظیم خانواده افتادم . اونم فقط به
این خاطر که در جواب سوال احمقانه استادم که بهم گفت مگه این کلاس جای خوابه ؟
خیلی صمیمی و خرم گفتم : بیخیال استاد . کی تا حالا 8 صبح خانوادش تنظیم شده
!!!!!! کلاس رفت رو هوا استادم منو انداخت بیرون تا کم نیاورده باشه





اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با
دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ... از اون روز کار من شده بود
گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی
رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم





اعتراف ميکنم بچه که بودم يه بار با آجر زدم تو سر يکي از بچه هاي اقوام , تا
ببينم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها مي چرخه يا نه!!!!! ـ
تازه هي چند بارم پشت سر هم اين کار و کردم , چون هر چي مي زدم اتفاقي نمي
افتاد!!!! ـ





اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود رفتم خندون تو آشپزخونه، مامانم گفت
نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم! ـ
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون! :دی




اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم
سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده! ـ
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای ... ـ
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده





یه بار با بچه ها بودیم یکی از دوستام رو بعد مدت ها دیدم و کلی ریش گذاشته بود
با خنده بهش گفتم : علی این ** بازیا چیه ؟ :دی
گفت پدرم فوت کرده
گفتم تسلیت میگم ـ





اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس
خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی
تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم
معلوم شد برای خانواده :دی





اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش
گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....
گفتم منم همینطور.... گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا.. حتماً.. از پشت میزم
بلند شدم برم تو اتاقش.. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با
امیر دوستش
و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم.... ـ





اعتراف می کنم بچگی هام همیشه میرفتم سرکوچه یه خرابه اونجا بود کلی اونجارو با
دست و چوب می کندم شاید یه روزی پیداش کنم تازه فیلم افسانه توشیشان رو دیده
بودم دنبال پولا می گشتم ههههههههه



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه یکم دی 1390

سلام بر تو

میدونم که صدامو شناختی‌ پس خودمو معرفی‌ نمیکنم

شایدم نشناختی، منم غضنفر

آااه ‌ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری

هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع می‌کنه، حالا بگو بقال محل

ما چند سالشه؟

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل‌ نه صد دل‌ من را

عاشق خودت کردی. یادت می‌‌آید؟

ای بابا عجب گیجی هستی‌، یادت نمی‌آید؟

خیلی‌ خنگی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت

می‌کردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من

مثل اسب به تو خندیدم، خیلی‌ از دست من ناراحت شدی. ولی‌ با عشق و علاقه

به طرف من آمدی. خیلی‌ محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی‌. آن لگد را که

زدی برق از چشمانم پرید و حسابی‌ عاشقت شدم.

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس می‌‌ایستادم تا تورا ببینم، ولی‌

هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی‌ بعدا

فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.
یک قاب عکس خالی‌ روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عشقم" هروقت آن را

میبینم به تو فکر می‌کنم و تصویر تو را به ذهن می‌‌آورم! مثلا همین دیروز داداشم داشت به قاب نگاه

میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر

مردم نگاه میکنی‌؟
راستی‌ این شماره‌ای که به من دادی خیلی‌ به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم

و یک ساعت باهات درد‌ دل‌ می‌کنم و تو هم هی‌ میگی‌ "مشترک مورد نظر در

شبکه موجود نمی‌باشد" من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه

که تو هم به من عشق میورزی، مگه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولی‌ ناراحت نشی‌، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟

ولی‌ میدونم یکی‌ از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو

خونهٔ من، راستی‌ خواستی‌ بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بخر
یه روزی میام خواستگاریت، می‌خوام خیلی‌ گرم و صمیمی‌ باباتو ببوسم و

چندتا شوخی‌ دستی‌ هم باهاش می‌کنم که حسابی‌ اول زندگی‌ باهم رفیق بشیم،

راستی‌ کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی‌ بهش بگو خیلی‌ طرف

خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه

دختر دیگه، فکر بد نکن! دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی گیر کردم

گل‌ رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره

از تو خیلی‌ خوشگل تر بود ولی‌ چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستی‌ من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی‌ درست

کنی‌ حواست باشه، بی‌ نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم

كه نفهمی از من خوردی یا از خر
خلاصه اینکه بی‌ قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم.

خوشت اومد اومد، نیومد به درک

بی‌ تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم

داشتم اونجا ول می‌گشتم
غضنفر تو;


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: مطالب طنز
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه بیست و هفتم آذر 1390



*وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!

*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!

*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی 2-2 تموم شده!

*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!



*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی.

*هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا ندارین. اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست کردن.

*تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه.

*موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

*سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه، نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت مورفی هستش، شک نکن!

*اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده! اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!



*برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه های زیاد.

*اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی، بازم خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.

*یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی 2تاش پنچره!

*دقیقا همون روزی که 5 دقیقه دیرتر بیدار شدی تمام وسایلت مفقود میشن!

*دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش، چشمت خارش می گیره!

*اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، 10 روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره. 355 روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو می خورید. این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه.

*اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
:: برچسب‌ها: قوانين مورفي
ن : سید حامد حسینی
ت : سه شنبه بیست و دوم آذر 1390

تو مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشستیم شروع میشه و تا چشم کار میکنه، تا جایی که همدیگه رو اندازه یه مورچه می بینیم، ادامه پیدا میکنه:
خب احمد آقا ، صغرا خانم!
�خیلی زحمت دادیم، با اجازه تون از حضورتون مرخص میشیم.�
با گفتن یه همچین جمله ای، تراژدی سریال یانگوم وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می کنیم. حالا حساب کنید مثلا ۶ نفر آدم اومدن مهمونی و حالا دارن می رن بیرون. به طور مستمر و بی وقفه همه می گن:
�خداحافظ�
صاحب خونه بدبخت، پس از کلی پذیرایی و دولا و راست شدن حالا باید به اتفاق اهل و عیال بره دنبال مهمون ها، مستمراً جواب خداحافظیه اونا رو بده:
�خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ ، قربون شما ، خداحافظ ، خداحافظ ، ببخشید بد گذشت، خداحافظ ، خداحافظ��
حالا اومدن دم در:
� � خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین.
�خداحافظ ، خداحافظ ، چشم، حتماً مزاحم میشیم، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ��
توی این دسته اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشه که دیگه واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دکوراسیون رو به هم بگن و تو تمام این مدت صدای دلنشین �خداحافظ ، خداحافظ� مرتباً به گوش می رسه.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا کمر بیرون اومدن و دارن دست تکون می دن:
�خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ �
راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب ۵ تا ۶ بوق به معنی �خداحافظ� برای مستقبلین میزنه.
حالا دیگه ماشین رسیده ته کوچه و این بار دیگه فریاد می زنن:
�خداحافـــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــظ��
آخه یکی نیست بگه مگه میخواین برین سینه کش قبرستون که دل نمی کنین از هم!؟
تازه فردا ساعت ۱۱ صبح یکی از خانم هایی که دیشب مهمون بوده زنگ میزنه به صغرا خانم و میگه:
�صغرا جون ممنون بخاطر پذیرایی دیشب؛ والله زنگ زدم بگم دیشب این بچه ها حواسم را پرت کردن یادم رفت ازت خداحافظی کنم!!!�


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه بیستم آذر 1390


سالگرد ازدواج

زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.
مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

روز زن

زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)

روز مرد

زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)

۴۰ روز بعد از تولد بچه

زن:وای مامانی٬ بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
مرد با دهان پر: نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟

۴۰ سال بعد

زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.
مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟

۲ ثانیه قبل از مرگ

زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.
مرد: گشنمه.

وصیت نامه

زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.

خنده دار ترین مطالب

اون دنیا

زن خطاب به فرشته ی مسئول: خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من�
(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))
مرد: خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن؟



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه بیستم آذر 1390

دو روزه با دختره رفیق شدی، میپرسه فامیلیت چیه؟ میگی میخوای چی کار؟ میگه میخوام ببینم به اسم بچه هامون که انتخاب کردم میاد یا نه!!

به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!!

� هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، ، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!

� اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!

یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: "کارشناس مسائل یمن"، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!

پارسال همت مضاعف رو فقط عزرائیل فهمید، امسال هم جهاد اقتصادی رو فقط ربع سکه!!

قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه!!

� خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!

فدراسیون فوتبال فقط تو 6 ماه، نیم میلیارد تومن از فحاشی فوتبالیستها درآمد داشته. یعنی به عبارتی قیمت فحش از قیمت طلا زده بالاتر!!

خنده بازار

� طرف رفته خواستگاری، دختره بهش گفته شهید مورد علاقه شما کیه؟!!

� واسه دوست دخترت شارژ می فرستی، بعد میگه تو بزنگ!!

� واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!

هر بار که صفحه ی فیلترینگ رو دیدم یه صلوات فرستادم. مامانم میگه همینطور ادامه بدی جات تو بهشته!!

� میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم!!

یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!!


ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!!

یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!!


بهترین مطلب خنده دار

جشن میگیرن گوسفند میکشن، عزاداریه گوسفند میکشن، ماشین میخرن گوسفند میکشن، پسر اقدس خانوم رو ختنه میکنن گوسفند میکشن، بعد به گاوبازای اسپانیایی فحش میدن!!

� برنامه احکام گذاشتن، ملت زنگ میزنن، یکی میگه من رکعت اول، توی رکوع یادم افتاد سجده نرفتم! حکمش چیه؟!!

سریال ستایش زنه به شوهرش میگه: باردارم! شوهره بجای اینکه بغلش کنه میره بیرون، رو به بقاله داد میزنه هووووراااا!!

� طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!

تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی!!

رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!

غار علیصدر به قندیلاش معروفه، اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری میبرن با خودشون! یکی نیست بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟!!

� میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!

بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!

سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت! خدا هم که فقط نشسته با ابی چای مینوشه!
دم باغمون، دیدم جا نیست برای خودمون که بشینیم! اینجا ایران، گور بابات پی ام سی!!

بغل دستیمون توی هواپيما از اول تا آخر به اسلام فحش میداد، وسطهای پرواز هواپیما یه تکون خورد، گفت �يا ابالفضل�!!

� خبرنگار رفته تو یه روستا سوال میکنه با یارانه تون چیکار کردین؟ مرده میگه: قبض هامونو پرداخت کردیم، چندتا قسط دادیم، شهریه دانشگاه دخترمو دادیم، یه تراکتور هم خریدیم! تازه یه مقداری هم پس انداز کردیم!!

� پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!

رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!!

کاردار سوئیس رو احضار کردن که بره به آمریکا بگه چرا عربستان نیروهاشو فرستاده بحرین!!

� میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده!!

یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه‌ش نوشته تولیدی برادران عباس‌پور!!

رفیقم زنگ زده میگه ویسکی سراغ نداری؟ میگم برای چی میخوای؟ میگه بابام امشب از کربلا میاد کلی مهمون داریم!!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : جمعه هجدهم آذر 1390

شعری زیبا به اکثر زبانهای زنده دنیا
ترجمه شده است


english

In spring last year we were all gone for pilgrimage

While back, pretty and kind girl who was with us.

My heart was begging me to:

"Go, tell her I love her ..... whatever wants to be, be! and what wants to say, say!"

I told my secret heart, and I heard this in response:

"Boy! how you're ignorant! you come for pilgrimage or to ogle?"




arabic

في ربيع العام الماضي كنا قد ذهبوا جميعا للحج

حين يعود، وفتاة جميلة النوع الذي كان معنا.

كان قلبي التسول لي :

"اذهب، وقل لها أحبك..... لها أيا كان يريد أن يكون، يكون! وماذا يريد أن يقول، ويقول"!

قلت لقلبي سرا، وأنا سمعت هذا في الرد :

"بوي! كيف أنت جاهل! جئت للحج أو للغمز؟"




german

Im Fr�hjahr letzten Jahres waren wir alle f�r Wallfahrt gegangen

W�hrend zur�ck, h�bsch und freundlich M�dchen, das war mit uns.

Mein Herz war mir zu betteln:

"Geh, sag ihr, ich liebe sie ..... was auch immer sein werden! Und was sagen will, sagen will!"

Ich erz�hlte meine geheime Herz, und ich h�rte als Antwort:

"Junge! Wie Sie unwissend bist Du gekommen, Pilgerfahrt oder lieb�ugeln?"



french

Au printemps l'ann�e derni�re nous �tions tous partis pour le p�lerinage

Bien que le dos, jolie et gentille fille qui �tait avec nous.

Mon c�ur �tait pour me supplier de:

�Allez, lui dire que je l'aime ..... tout ce veut �tre, l'�tre! Et ce qui veut dire, mot � dire!"

J'ai dit � mon c�ur secret, et j'ai entendu cela � la suite:

�Boy! Comment vous �tes ignorants! Vous venez de p�lerinage ou � lorgner?"



italian

Nella primavera dello scorso anno eravamo andati tutti al pellegrinaggio

Tempo fa, bella e gentile ragazza che era con noi.

Il mio cuore era pregandomi di:

"Va ', dille che io amo lei ..... qualunque cosa vuole essere, essere! E che cosa vuole dire, dire!"

Ho detto al mio cuore segreto, e ho sentito questo in risposta:

"Ragazzo! Come sei ignorante! venite per pellegrinaggi o ad occhieggiare?"



Korean

모든 순례에 대한 봄에는 작년에 우리가 있었을 사라

수개월 전에, 예쁘고 친절한 소녀 누가 우리와 함께했다.

내 마음이 나를 위해 구걸했다 :

"말해, 가서 그녀를 난 뭐든간에 있어야 해! 그리고 무슨 말을,하고 싶은 말은 싶은 그녀 ..... 사랑해!"

내 비밀 마음을 얘기, 그리고 대한 응답으로이 말씀을 듣고 :

"이봐! 당신은 무식한 방법이야!거나 순례 온 추파를 던지다가?"

Spainish

En la primavera del a�o pasado est�bamos todo se ha ido de peregrinaci�n

Tiempo atr�s, muy amable y una ni�a que estaba con nosotros.

Mi coraz�n me ped�a:

"Ve, dile que la amo ..... lo que quiere ser, ser! �Y qu� quiere decir, por ejemplo!"

Le dije a mi coraz�n secreto, y o� esto en la respuesta:

"Muchacho! �C�mo est�s ignorantes! Usted viene de peregrinaci�n o comerse con los ojos de?"



Russian

Весной прошлого года мы все пошли на паломничество

Некоторое время назад, довольно и вид девушка, которая была с нами.

Мое сердце было просил меня:

"Пойди, скажи ей, что я ее люблю ..... все хотят быть, то быть! А что хочет сказать, говорю!"

Я сказал мою тайну сердца, и я услышал это в ответ:

"Мальчик! Как вы невежественны! Вы приходите на паломничество или строить глазки?"



Chinesse

在去年春天,我们都去朝圣

前阵子,漂亮,善良的女孩谁是我们的。

我的心哀求我:

�去,告诉她我爱她想要什么.....是,是!想说什么,说!�

我告诉我的秘密的心,我听到的反应是:

�小子!你如何无知!你是来朝圣或抛媚眼?�





و بالاخره ایرانی:



پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت

برگشتنی یه دختر خوشگل با محبت

همسفر ما شده بود همراهمون میومد

به دست و پام افتاده بود این دل بی مروت

میگفت بروووو بهش بگوووووو

آخه دوسش دارم

میگفت بگو

هرچی میخواد بشه بشه هرچی میخواد بگه،بگه!

راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم:

تو زواری!پسر!چقدر نادونی!اومدی زیارت یا که چشم چرونی؟



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه ششم آذر 1390

دوستان این مطلب صرفا یک شوخی هست و هیچگونه قصد توهینی ندارم.ممنون

يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد

يک پسر خوب کمتر با اين جمله مواجه ميشود"مشتري گرامي دسترسي شما به اين سايت مقدور نمي باشد"

يک پسر خوب تا صبح یواشکی با تلفن صحبت نمی کنه

يک پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون

يک پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته

يک پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه

يک پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده

يک پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه

يک پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نميکند

يک پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد

يک پسر خوب که
پراید سوار ميشود روي تویوتا کمریمردم با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد

يک پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد

يک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند

يک پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود

يک پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند

يک پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود
يک پسر خوب در همه لحظات در حال اس مس زدن نمی باشد .

يک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند

يک پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند

يک پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه جوانان باز کند و به فکر 100 سالگي خود باشد

يک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و آرش و ... بگويند

يک پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسي قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد

يک پسر خوب
بیشتر شبها را در پارتی نمی گذراند و اصلا معنای واژه دخانیات را نمیداند .

يک پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند

يک پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند
...... به کار نميبرد

يک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند

يک پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند

يک پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي 2) وزارت بهداشت 3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد
.


يک پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند


يک پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا که دختر خانوم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند

يک پسر خوب تا به حال مشاهده نشده




:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : پنجشنبه سوم آذر 1390

مرد از دیدگاه علم شیمی (طنز)

این عنصر اکثرا در طبیعت به صورت آزاد و علاف یافت میشود! ارزان بودن این عنصر به درصد فراوانی زیاد آن برمیگردد.این عنصر گاهی به صورت یک ترکیب با ماده ای چون سولفید حسادت و سولفات روی (از نوع سنگ پای یافت شده در معادن قزوین) در خیابان یافت می گردد.این عنصر به علت واکنش پذیری زیاد همواره باید زیر نظر نگهداری شود .
برای تهیه این عنصر باید واکنشهای شیمیایی پیچیده ای را متحمل شد ! ابتدا مقداری اکسید اسکناس و نیترات زوریم شش ظرفیتی را در مقداری سنگ پای قزوین حل کرده و پس از مدتی گاز ادعا و سولفور قپی از آن متصاعد میشود در نتیجه به صورت رسوب روی دیواره ی سنگ پا باقی میماند .
البته از دمپایی و وردنه هم میتوان به عنوان کاتالیزور استفاده کرد.

خواص شیمیایی این عنصر:

بعضی از انواع این عنصر بسیار زشت و بدترکیب بوده و میل شدیدی برای ترکیب شدن با نیترات ژل و سولفونات روغن کله پاچه دارند که پس از واکنش با این مواد نسبتا قابل تحمل میشوند.
نوعی دیگر از این عنصر به علت اندکی ته چهره و آب اسکنیژه پیوند محکمی با خورده شیشه میدهد و دارای خاصیت موزیگری و همسر آزاری شدیدی هستند که برای خالص کردن این عنصر کافی ست که آن را در یک سیستم سر بسته مثل آشپزخانه قرار داد و با استات قابلمه مخلوط نمود .

خواص فیزیکی:

از جنس بسیار سخت و خشن میباشد و به سرعت تحت تاثیر محیط و ناز و عشوه قرار میگیرد و از خود بیخود میشود.
برای ذوب این عنصر میتوان از ناز سوزآور به کمک لبخند 2 درصد وزنی- نازی استفاده کرد.
دمای جوش این عنصر بسیار پایین بوده و به سرعت به جوش می آید که برای جلوگیری از این جوشش میتوان از یک چمدان و یک اردنگی استفاده نمود و عنصر مورد نظر را به طبیعت پرتاب نمود .
نکته1: برای از بین بردن چربی - نرمی و نیش حاصل از زبان عنصر میتوان از گوشمالی به عنوان حلال استفاده کرد .
نکته ی کنکوری2: در صورت کمبود امکانات آزمایشگاهی از قبیل دمپایی و وردنه میتوان از حرارت 1500 درجه جیغ فرابنفش استفاده کرد که در این صورت رسوب به صورت موش درآمده و دارای قابلیت مفتول شدن هم میباشد!
نکته3:برای اطمینان از کم شدن خورده شیشه و سولفات روی در این عنصر میتوان تا 3 بار آن را با کابل برق100ولت الکترولیز نمود.
نکته ی 100 درصد کنکوری: به علت وجود کربنات هوش و اندکی اکسی شیطنت در عنصر زن عنصر مرد مجددا به صورت هویج رسوب میکند و از آن بخار یار و می و عشق و عاشقی متصاعد میشود که البته به محض یک برخورد موثر دیگر با عنصر زن دیگری به سرعت با آن هم الکترون شده و قضیه ی می و یار و � به صورت o2 از آن آزاد می شود .



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : چهارشنبه دوم آذر 1390

سال 1230

مرد: دخــتره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم�

زن: آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید! نامحرم که تو خونمون نبود. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید�!!!

مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می‌خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمیشه باید بکشمش...
بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو می‌بخشه.


سال 1280
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟
میکشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی‌کنی از اینحرفا بزنی. تو غلط می‌کنی. حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می‌گیره‌ها!
مرد (با نعره حمله می‌کنه طرف دخــترش): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمیشم. خودت بیا، خودتو تسلیم کنی بدون درد می‌کشمت...
بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو می‌بخشه

سال1330

مرد:چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا می‌خوای بری دانشسرا؟ می‌خوای سرمنو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می‌کنم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می‌کنین آ...
مرد:چی میگی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکشم دیگه فردا نمی‌تونم جلوی اینفساد رو بگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کونی...
بالاخره با صحبت‌های زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو می‌بخشه


سال1380

مرد:کجا؟ می‌خوای با تکپوش (از این مانتو آستین کوتاها که نیم مترم پارچهنبردن...) و شلوارک (از این شلوار ها که خیلی کم پارچه اسراف می‌کنن!) بریبیرون؟ می‌کشمت. من� تو رو� می‌کشم...
زن: ای آقا. چی کار به کارش داری. الان دیگه اکثرا همینطورین.
مرد:من� اینطوری نیستم. دخــتر لااقل یه کم اون شلوارو پائین‌تر بکش که تازانوتو بپوشونه. نه� نه� نمی‌خواد. بدتر شد. همون طوری باشه بهتره...
سال1400
زن:دخــترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنتمی‌پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می‌شه، بسشه دیگه مامی.باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه...
بالاخره با صحبت‌های زن، دخــتر خونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهکارشو می‌بخشه !!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : یکشنبه بیست و نهم آبان 1390

 


دختر خانمهای محترم آيا فكر مي كنيد ترشيده ايد؟

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


به سوالات زير پاسخ بلي يا خير بدهيد و سپس به پاسخ مراجعه كنيد!

آيا احساس افسردگي مي كنيد؟

آيا احساس زشتي مي كنيد؟

آيا احساس مي كنيد كسي دوستتان ندارد؟

آيا مورد بي توجهي قرار گرفته ايد؟

آيا از سريال هاي آبكي تلويزيون خوشتان مي آيد؟

آيا منتظر شاهزاده ي سوار بر اسب سفيد هستيد؟

آيا احساس مي كنيد ترشيديد؟

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در صورتي كه جواب شما بلي هست شما ترشيده ايد.
اگر جواب شما نه هست بازهم شما ترشيده ايد.
زيرا همان طور كه گفتم مهم ترين چيز در ترشيدگي احساس ترشيدگي است و
شما اگر احساس ترشيدگي نمي كرديد به اين سوال ها جواب نمي داديد.



خوب اگر ترشيديد لطفا نظر بگذاريد ما از شما ترشيدگان عزيز حمايت مي كنيم.


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : جمعه بیست و هفتم آبان 1390


تقلب مفهومی است بس اساسی� به طوری که شاعر میگوید:

تقلب توانگر کند مرد را / تو �.کن دبیر خردمند را
تاریخچه ی تقلب از جایی شروع میشود که حسن کچل برای نخستین بار تن لشش را تکان داد و به مکتب رفت. از بد ماجرا همان روز امتحان ماهیانه ی کودکان فلک بخت مکتب بود. لیک حسن از روی گشادی، چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکتی بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر، دشت کند.

این بود که اولین تقلب تاریخ بشری زاده شد. البته این تقلب با روش های فوق العاده ابتدایی (البته در مقابل ترفند های کنونی) صورت گرفت. بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن تن را تکان داد و خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را دو در فرمود.

زان پس تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد. بدین ترتیب که گسترش یافت و مصادیقی متفاوت پیدا کرد. از جمله تقلب های رایج تقلبات سر امتحان، دو در کردن غذا از سلف، تقلب در اتو زدن، تقلب در شماره دادن، تقلب در مخ زنی، تقلب در بازی (که از آن به جر زنی تعبیر میشود) را می شود نام برد.

حال روش هایی از تقلب در امتحانات را به نظرتان می رسانیم:

روش های نوشتاری:

۱- نوشتن روی کف پا، پس کله، پشت گوش و�

۲- نوشتن روی میز، پشت نیمکت، زیر نیمکت، پشت مانتوی دختر جلویی و�

۳- نوشتن روی دستمال دماغی، پاکت نامه و�
۴- نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در سوراخ های مختلفی از جمله دماغ، دهن، فک پایین، دریچه ی آئورت و �

روش های با کلاسی:

۱- استفاده از ماشین حسابهای مهندسی
۲- استفاده از آیینه، موچین، لوازم آرایش، فیلم، عکس

روش های جوادی:

۱- خر نمودن یک فقره بچه خرخون

۲- خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو.

۳- روش بویایی:خودتان ماسک بزنین و یک بوی گند از خودتان در بکنین تا مراقب، جرات نزدیک شدن به شما را نکند.

۴- روش شیمیایی:بدین معنی که مراقب را با انواع و اقسام مواد شیمیایی از هستی ساقط کنید و بعد با خیال راحت دست به کار شوید.

توجه:

اگر در این امر تبهر کافی ندارید اصلا سمت این کار نروید که عواقبی جز ضایع شدن، اخراج شدن و تابلو شدن ندارد.


:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : دوشنبه بیست و سوم آبان 1390

خدا خر را آفرید و به او گفت:

تو بار خواهی برد، از زمانی که تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی که تاریکی شب سر می رسد. و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود. و تو علف خواهی خورد و از عقل بی بهره خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی کرد.

خر به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! من می خواهم خر باشم، اما پنجاه سال برای خری همچون من عمری طولانی است. پس کاری کن فقط بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی خر را برآورده کرد.


خدا سگ را آفرید و به او گفت:

تو نگهبان خانه انسان خواهی بود و بهترین دوست و وفادارترین یار انسان خواهی شد. تو غذایی را که به تو می دهند خواهی خورد و سی سال زندگی خواهی کرد.

سگ به خداوند پاسخ داد:

خداوندا! سی سال زندگی عمری طولانی است. کاری کن من فقط پانزده سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را برآورد.



خدا میمون را آفرید و به او گفت:

تو از این سو به آن سو و از این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و برای سرگرم کردن دیگران کارهای جالب انجام خواهی داد و بیست سال عمر خواهی کرد.

میمون به خداوند پاسخ داد:

بیست سال عمری طولانی است، من می خواهم ده سال عمر کنم. و خداوند آرزوی میمون را برآورده کرد.



و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت:

تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد.

انسان گفت:

سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد.


و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند!

و پس از آن، ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند، و مثل خر بار می برد!

و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد!

و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند!

و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست!



:: موضوعات مرتبط: مطالب خنده دار
ن : سید حامد حسینی
ت : شنبه بیست و یکم آبان 1390

دوست دختر چیست؟


موجودی زنده وبسیار زیبا که با مشخصه های زیر شناسایی آن به راحتی امکان پذیر است
- مانتو جین کوتاه و تنگ
- شلوار از این کوتاها!!!
- سایه چشم بنفش (که با رنگ جیغشان ست باشد)
- ابروی تراشیده و تاتو شده
- لنز زیبایی آبی یا سبز
- زلف طلایی مش شده !!!
هر جا از اینا دیدید بدانید دوست دختر و ناموس کسی است ! پس چشمتان را درویش نموده و رد شوید تا زنگ نزده به دوست پسرش و او نیز بیاید شکمتان را سفره نماید !!!
این موجودات دوست داشتنی غالباً کنار خیابان ها ، در کافی شاپ ها و پارک ها به وفور یافت می شوند .
برای به دست آوردن یکی از اینا به موارد زیر نیاز دارید:
- یک عدد کاغذa4
- یک عدد خودکار
طرز تهیه : ابتدا خودکار را برمیداریم و یک عدد ۵ خیلی بزرگ روی کاغذ می رسمیم (یعنی رسم میکنیم ) سپس کاغذ را 180 درجه سانتیگراد میچرخانیم تا نوک ۵ به طرف پایین باشدسپس یک پاره خط اوریب روی این ۵ نگون بخت مادر مرده ی واژگون شده میکشیم و روی نوک بالایی پاره خط یک عدد هشت کوچک میکشیم که مثلاً تیره ! سپس زیر آن مینویسیم :
بخدا تو تنها عشق منی (فقط مواظب باشد خدا نزند توی کمرتان)
حالا کار شما کامل شده آن را با یک شاخه گل صورتی تقدیم یکی از آن موجودات کنید . به احتمال زیاد اینی که کشیدید تاثیر به سزایی در تحریک احساسات و عواطف جنس لطیف دارد البته احتمال های دیگری نیز وجود دارد مانند:
- در آوردن لنگه کفش توسط جنس لطیف
- جویده شدن خرخره ی شما توسط جنس لطیف
- زنگ زدن به 110 توسط او
- جیغ زدن
- نثارکردن به روزترین فحش های خواهر مادری و...
این دیگر با شانس شما رابطه ی مستقیم دارد
این موجود زیبا بسیار احساسی بوده
پس از بدست اوردن او بسار باید مواظبش بود تاخدای نکرده احساساتش جریحه دار نشود
سعی کنید باملایمت زیاد بااورفتارکرده تاعشق را تجربه کنید

چهارشنبه 8 فروردین 1391 - 6:12:58 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


طنز4


طنز 5


طنز مهر


طنز شهریور


جملات خواص ...... به من که خیلی کمک کرده امیدوارم براتون جالب باشه....................4


جملات خواص ...... به من که خیلی کمک کرده امیدوارم براتون جالب باشه..........3


جملات خواص ...... به من که خیلی کمک کرده امیدوارم براتون جالب باشه...2


جملات خواص ...... به من که خیلی کمک کرده امیدوارم براتون جالب باشه


ادم


اس ام اس (پیامک) خنده دار ، جوک های جدید اردیبهشت ۹۱


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

59192 بازدید

41 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

77 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements